گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
داستان راستان
جلد اول
بند كفش


امام صادق " ع " با بعضی از اصحاب برای تسليت به خانه يكی از
خويشاوندان می‏رفتند ، در بين راه بند كفش امام صادق ( ع ) پاره شد ، به‏
طوری كه كفش به پا بند نمی‏شد . امام كفش را به دست گرفت و پای برهنه‏
به راه افتاد .
ابن ابی يعفور - كه از بزرگان صحابه آن حضرت بود - فورا كفش خويش را
از پا درآورد ، بند كفش را باز ، و دست خود را دراز كرد به طرف امام ،
تا آن بند را بدهد به امام كه امام با كفش برود و خودش با پای برهنه‏
راه را طی كند .
امام با حالت خشمناك ، روی خويش را از عبدالله برگرداند ، و به هيچ‏
وجه حاضر نشد آن را بپذيرد و فرمود
اگر يك سختی برای كسی پيش آيد ، خود آن شخص از همه به تحمل آن‏
سختی اولی است . معنا ندارد كه حادثه‏ای برای يكنفر پيش بيايد و ديگری‏
متحمل رنج بشود